|
نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 مهر 23 ساعت 3:57 عصر
|
تغییرات سریع در معادلات نظام بین الملل و همچنین تغییر در موازنه قدرت ناشی از جهانی سازی در دهه 90 قرن گذشته و اوایل قرن حاضر، رژیم اسراییل را مثل همیشه واداشت تا در راهبرد سیاست خارجی خود نسبت به دنیای خارج بازنگری نماید. توجیهات، اسباب و ادعاهای تاکتیکی این تغییر راهبرد در عوامل زیر نهفته است:
نخست : حل مشکلات مرزها و ساخت کمربند امنیتی پیرامون خود.
دوم : اعتراف به قانونی بودن مرزهایش ،یعنی مرزهای کشوری همچون دیگر کشورها (ولی کدام مرزها ؟ مرزهای 1948 یا 1967 یا 1973 یا مرزهای کنونی و آتی ؟ کدام مرزها ؟)
سوم :سوق دادن اختلافات در منطقه به نفع خود .
چهارم :سوءاستفاده از امکانات و دارایی های منطقه و تاسیس طرح های منطقه ای مشترک با حمایت یهودیان جهان .
پنجم :نفوذ در آسیا و پیشبرد روابط سیاسی و اقتصادی با دولتهای جنوب .
ششم : سوء استفاده از عناصر مذکور برای دستیابی به مرکز نفوذ جهانی و گریز از هرگونه برنامه های جهانی متناقض با برنامه های این رژیم.
لازم به ذکر است که این اولین باری نیست که اسرائیل با ایجاد یک راه نفوذ در خاورمیانه بزرگ در صدد شکستن محاصره و طوقی که بدور آن بسته شده می باشد ،بلکه بن گوریون موسس این رژیم در دهه 50 نیز تلاش کرد یک خاورمیانه غیرعربی متشکل از ترکیه ،اتیوپی ،ایران و اسرائیل شکل دهد که آن طرح در اثر سقوط شاه ایران در اواخر دهه 70 عقیم ماند و اسرائیل با این حال تلاش کرد که با کشورهای اسلامی به اصطلاح خود غیرافراطی رابطه برقرار کند تا با آنچه که "احساسات اسلامی" ضد اسرائیلی می نامد مبارزه کند و از اینجا بود که راهبرد جدید- قدیم این رژیم برای نفوذ فعال در منطقه آغاز شد که از جمله کشورها جمهوری های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی همچون آذربایجان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان وقرقیزستان بود.
این جمهوریهای اسلامی که بخشی از شوروی سابق محسوب می شدند در بیشتر محافل بین المللی بعنوان کشورهای خاورمیانه ای و اسلامی به حساب آمدند ولی اسرائیل حتی پیش از فروپاشی امپراطوری شوروی آنها را در برنامه خود قرار داد و برای این منظور از نفوذ عربی و ایرانی به این کشورها جلوگیری کرد و برای مثال وقتی یاسر عرفات به قزاقستان سفر کرد و ضمن به رسمیت شناختن دوجانبه ، با این کشور تفاهمنامه همکاری امضا کرد (1992) ،اسحاق شامیر به نمایندگان کنگره امریکا و وزارت خارجه این کشور نامه ای نوشت تا با اعمال فشار بر قزاقستان این کشور را وادار به لغو تفاهمنامه خود با سازمان آزادیبخش فلسطین نماید. به رغم این فشارها سازمان آزادیبخش رابطه خود با این جمهوریها را حفظ و بلکه ترقی داد و با وجود دوران سخت انتقال اقتصادی این جمهوریها به فشارهای امریکا توجهی نکرد .
اسرائیلیها در آغاز از دو عنصر دیپلماسی و بازرگانی برای ایجاد روابط با این جمهوریهای تازه استقلال یافته بهره بردند و سپس از اقلیت های بسیار زیاد یهودی که در این کشورها پراکنده بودند سود جستند و در نهایت در سال 1992 اسرائیل جمهوریهای آذربایجان ، قزاقستان، گرجستان و تاجیکستان را به رسمیت شناخت و در 1993 با ترکمنستان و با جمهوری های دیگر رابطه سیاسی برقرار کرد .
انجمن های دوستی یهودی در این جمهوری در نفوذ به داخل این کشورهای تازه استقلال یافته کمک خوبی بودند و در طول دهه 90 با افزایش مهاجرت یهودیان، رابطه یهودیان این کشورها با اسرائیل بسیار قوی شد و سازمانهای اسرائیلی فعالیت خود را در این کشورها افزایش دادند. برای مثال آژانس یهود در سال 1992 در تاشکند یک همایش اقتصادی برگزار کرد و همان سال انجمن دوستی اسرائیل –آذربایجان نشستی دوستانه را در حیفا برگزار نمود و اسرائیل اولین سفیر خود در ازبکستان را بعنوان اولین سفیر در این کشورهای ششگانه تعیین کرد .
برای تسهیل در پایان بخشیدن این تحقیق ابتدا به بررسی روابط و هماهنگی های عمیق این جمهوری ها با اسرائیل می پردازیم :
1- آذربایجان :
وقتی اسرائیل در سال 1992 با این جمهوری رابطه برقرار کرد ، ایران ترکیه را به همکاری در ایجاد این روابط متهم نمود و از آن پس اسرائیل کوشید روابط اقتصادی نظامی خود را با این جمهوری تقویت کند و در نزاعی که پیرامون سرزمین "ناجورنوکارباخ" وجود داشت طرف آذربایجان را گرفت و به کمک ترکیه این کشور را مسلح کرد و در مارس 1992 شرکت هواپیمایی العال اسرائیل پروازهای منظم به این کشور را آغاز کرد و سفارت اسرائیل در باکو در همان سال افتتاح شد و آذربایجان هم مانند دیگر کشورها به رابطه ای که اسرائیل با امریکا داشت بسیار اعتماد نشان داد تا اگر بتواند از این رهگذر چیزی نصیب خود گرداند .
2- تاجیکستان :
همچون آذربایجان ،این جمهوری نیز بدلیل دارا بودن منابع سرشار مواد خام و نیروی کار توجه بسیاری از سرمایه گذاران را به خود جلب کرد و برغم وجود جنگ داخلی در سال 1992 اسرائیل روابط دیپلماتیک خود را با این جمهوری حفظ کرد و سفیر اسرائیل با اقامت در مسکو جریان روابط را هدایت می کرد . اسرائیل در جولای 1992 توافقنامه ای برای انتقال فناوری کشاورزی این رژیم با تاجیکستان امضا کرد تا بتواند از نفت خام این کشور بهره برد.
جمعیتهای اسلامی که نقش بسزایی در تحولات جامعه این جمهوری داشتند اما سعی نمودند از گسترش روابط تاجیکستان با اسرائیل جلوگیری کنند و در تظاهرات های گسترده، اسرائیل و امریکا را محکوم می کردند .
3- ازبکستان :
اسرائیل با این جمهوری روابط محکم تری داشت که محور آن زراعت و آبیاری بود به نحوی که اسرائیل در سبتامبر 1992 طی توافقنامه ای، آبیاری منطقه اندیزان و ساخت مزرعه های نمونه به کمک مالی امریکا و آموزش کارشناسانی در کشت پنبه (که تولید این کشور را 30 %افزایش داد) و کاهش 70 درصدی میزان مصرف آب را به عهده گرفت و وزیر سابق تجارت خارجی اسرائیل نیز اعتراف کرد که 4 شرکت بزرگ اسرائیلی دائما در این جمهوری فعال هستند .
4-ترکمنستان :
روابط سیاسی بین اسرائیل و ترکمنستان از سال 1993 پاگرفت . معاون نخست وزیر ترکمنستان در سال 1994 از اسرائیل دیدار کرد و شیمون پرز این دیدار را پاسخ گفت و توافقنامه هایی در زمینه اموزش و کشاورزی و بهداشت به امضا رسید و ارزش تبادل تجاری این دو در سال 1995 به 40 میلیون دلار رسید و شرکت یهودی "مرهاف" نیز به نمایندگی از اسرائیل با امضای یک قرارداد 500 میلیون دلاری تقویت و تجهیز پالایشگاه نفت ترکمنستان را بر عهده گرفت .
5- قزاقستان :
با وجود آنکه یک میلیون از قزاقها اصالتا آلمانی هستند ولی اسرائیل برغم ترس اولیه با شیوه هایی خاص این مورد را نیز با روشهای سیاسی و اقتصادی مورد بهره برداری قرار داد و برای مثال با سرمایه گذاری در کشاورزی سودهای کلانی بدست آورد و از جمله شرکت "لیفی" به تنهایی تنها محصول شیر قزاقستان را حدود 60 % افزایش داد و هزینه های تولید را بسیار کاهش داد .اسرائیل در سرمایه گذاریهای محلی در بانکها و فروشگاه های بزرگ و مخابرات نیز دستی داشت و سودهایی را از این کشور تازه استقلال یافته روانه اسرائیل کرد .
6- قرقیزستان :
این جمهوری در سفری که "عسکر آقاییف" رئیس جمهور آن در سال 1993 به اسرائیل داشت ،این رژیم را به رسمیت شناخت و در سطح افتتاح سفارتخانه ای در اسرائیل با این رژیم روابط سیاسی برقرا کرد و دو طرف در زمینه های متعددی از جمله علمی ،مخابراتی ،فناوری ،فرهنگ و طرح های اقتصادی مشترک قول همکاری دادند.
نقش ایران و ترکیه
ایران و برخی کشورهای عربی بخصوص عربستان سعودی و فلسطین در این کشورها نقش بسزایی بر عهده داشتند و بسیار کوشیدند تا از نفوذ اسرائیل در جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی سابق بکاهند که پرداختن به این مبحث به خودی خود نیاز به یک بحث گسترده تری دارد و در مقاله حاضر مجال آن نیست. دراین میان اما ایران نقش محوری را بر عهده داشت چرا که تصور یک خاورمیانه بدون نقش مثبت ایران بسیار دشوار است و از همین روست که اسرائیل می کوشد نقش ایران را محدود نماید واز این رو به روشهایی برای تهدید این کشورروی آورده است. هرچقدر ایران برای کاهش نفوذ اسراییل در آسیای میانه تلاش کرد لیکن همکاری ترکیه با اسرائیل و روابط متنوع و روبه رشد آنها و پیمان نظامی راهبردی آنها طبیعتا به نفع اسرائیل بود.
در قبرص که از موشکهای اس 300 روسی برخوردار است و برای اسرائیل و ترکیه (با پیروزی حزب اسلامگرای توسعه و عدالت به ریاست اردوغان) خطری بالقوه محسوب می شود، از نفوذ اسرائیل خبری نیست.
برغم تمام مسائل ذکر شده اما اسرائیل همچنان راهبرد خود را که فضای مناسبی برای این رژیم در آسیای میانه فراهم کرده، با کمک امریکا پیش می برد و این در حالی است که کشورهایی همچون عربستان سعودی ، مصر و ایران و حتی فلسطینیان درگیر مسایل پیش پا افتاده ای هستند که سبب ساز این مسایل خود آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*دکتر خالد إبراهیم بعباع ، نویسنده اردنی
* ترجمه د. مصطفی پارســـــــــــــــایـــی
|
نظرات شما ()
|
|
|
|
فهرست |
|
|
|
|
98567
:مجموع بازدیدها |
106
:بازدید امروز |
8
:بازدید دیروز |
|
|
|
درباره خودم
nehad parsaفلسطین ،حزب الله ،سیاست ایران ، جامعه ایران ،سیاست امریکا ، جامعه امریکا ،سیاست اسرائیل ،جامعه رژیم صهیونیستی
|
| | |