|
نویسنده: nehad parsa جمعه 86 دی 14 ساعت 2:3 عصر
|
گسست های چهارگانه جامعه اسراییل - اسناد
گسست میان عرب - یهود، قومی – طبقاتی ، مذهبیون و سکولارها و چپی ها و راستی ها امنیت این رژیم را تهدید می کند . آسیب شناسی جامعه "اسرائیل" ما را به «فضاهای خالی» در درون این جامعه رهنمون میسازد که در طول زمان به صورت شکافهائی کم و بیش عمیق در آمده اند و لذا آینده این جامعه به میزان زیادی در گرو چگونگی این فضاها می شود.در مجموع ما چهار نوع شکاف و گسست را می توانیم در جامعه اسرائیل مشهده کنیم.
-گسست میان عرب - یهود
-گسستها قومی – طبقاتی
-گسست میان مذهبیون و سکولارها
-گسست میان چپی ها و راستی ها
1-گسست عربی - یهودی
اگر چه دولت اسرائیل تلاش بسیاری به عمل آورده تا از طریق تحقیر فرهنگ عربی و امحای ظواهر آن، ترویج فرهنگ یهودی و جلب نسل تازه اعراب به سوی این فرهنگ(سکولاریستی)،آرمان و ایده آل خود را مبنی بر ایجاد یک جامعه کاملا یهودی تحقق بخشد،لیکن تا وصول به این مرحله راه زیادی در پیش است و هر سال ابعاد تازه ای از این شکاف آشکار می گردد.از جمله آثار ارزنده ای که می توان در این ارتباط به آن اشاره کرد مقاله«دنا ربینسون دیواین»است که در آن وضعیت اعراب در کرانه باختری و نوار غزه مورد بررسی قرار گرفته است.وی ضمن بیان ماهیت شکاف فوق،اثرات اجتماعی ان را مورد نظر قرار دادهو در این زمینه از نحوه شکل گیری انتفاضه سخن به میان می آورد.به نظر وی انتفاضه محصول تعمیق همین شکاف است.«مجید الحاج»نویسنده دیگری است که شکاف عربی – یهودی را در منظری تازه مورد توجه قرار داده است.الحاج وضعیت اعراب اسرائیلی را مورد پژوهش قرار داده و به این نتیجه می رسد که این گروه از اعراب با فعالیت در سطح محلی توانسته است قدری از شکاف موجود را کاهش دهد لیکن به خاطر محدود بودن گستره این فعالیتها و عدم ورود به سطح فعالیتهای پارلمانی و فراپارلمانی(سازمانهای ملی) شکاف عربی – یهودی همچنان موجود می باشد.
2- گسست قومی – طبقاتی
«افرایم بن زدوک» و «حنا افک» نویسندگانی هستند که در ارتباط با این پدیده پژوهشهای معتبر و مستندی را به انجام رسانده اند.به زعم این دو،مهاجران شرقی که از جوامع سنتی شمال آفریقا و خاورمیانه به اسرائیل آمده اند دارای ارزشهای اجتماعی،آداب و رسوم و الگوهای تربیتی خاص خود هستند که در مقایسه با ارزشهای غربی حاکم بر جامعه اسرائیل تشکیل یک جبهه متمایز را می دهند.بدین ترتیب نوعی شکاف در جامعه اسرائیل ایجاد شده که ئر وهله اول ظاهری فرهنگی دارد. اما این بعد از شکاف اجتماعی در گذر زمان کم رنگ می شود و با ورود به دهه 1970 تا حدود زیادی اعتبار خود را از دست می دهد به گونه ای که «بن زادوک» اظهار می دارد: داد وستدهای دو طرفه فرهنگی احتمالا به شکاف موجود در این حوزه پایان خواهد بخشید. با این حال هر دو مولف بر این باورند که شکافهای طبقاتی از آنجا که ریشه در منافع اقتصادی دارند و این گروهها از حیث اقتصادی با هم متفاوتند همچنان استمرار خواهند داشت.
3-گسست مذهبیون و سکولارها
«یوسف شیل هاو» و «گئورگ گلدبرگ» از نامهای آشنای این حوزه پژوهشی می باشند.به زعم ایشان در درون جامعه یهودی،ما شاهد دو جبهه متمایز از هم هستیم:اکثریت سکولاریستی و اقلیت ارتدوکس افراطی.این اقلیت اگر چه مظاهر،آداب و رسوم و ارزشهای مدرن زندگی تازه را به شدت منکر است با این حال از فراورده های بی طرف تکنولوژی مدرن در زمینه اهدافشان نیز بهره می جویند.نتیجه این رویکرد ایجاد نوعی رابطه پیچیده بین این گروه با دولت و ایدئولوژی صهیونیستی می باشد.به طور کلی می توان گفت که گروه ارتدوکس افراطی بیشتر به حال و هوای جامعه خودش حساس می باشد و از این روست که حوزه فعالیتش بسیار محدود است.همین ویژگی باعث شده است تا شکاف چندان تعمیق و افزایش نیابد.با این حال بحث و جدل بر روی موضوعاتی همچون تخصیص بودجه،ایجاد سازمانهای مستقل،حقوق اجتماعی و نیازهای مذهبی آنقدر مهم و اختلاف برانگیز است که بتواند شکاف بین مذهبیون و سکولارها را همچنان حفظ کند.
4-گسست چپ و راست
« نیل شرمن » در مقاله ای تحت عنوان«کیبوتز و اوشاو:انتقال از نمادهای ایدئولوژیک به گروه ذینفع»،پرده از روی یک تحول اجتماعی بر می دارد.آنچه « شرمن » در ارتباط با اسرائیل بیان می دارد به طور خلاصه عبارت از این است که:« کیبوتز» و «موشاو» به عنوان دو مدل که ایدئولوژی ملت سازی را در ابتدای کار در اسرائیل رهبری می کرد اندک اندک جایگاه خود را از دست داده و این زوال حمایت از ارزشهای صهیونیسم کارگری را صرفا نباید حمل بر ایجاد تغییرات فرهنگی و ایدئولوژیک در سطح جامعه کرد بلکه بیشتر از آن بیانگر نارضایتی مردم از سیاستهای احزابی است که این ارزشها را ارائه کرده اند.لذا در پرتو این گرایشها می توان حاکمیت احزاب مختلف را توجیه،تفسیر و یا پیش بینی کرد.
در انتهای این تقسیم بندی جا دارد متذکر شویم در اسرائیل مناطقی وجود دارند که وضعیت اجتماعی آنها پیچیده تر از آن چیزی است که غالبا تصور می شود.در این مناطق و یا شهرها ما شاهد تلاقی چندین شکاف مختلف می باشیم و این امر بساطت اولیه موضوع را از بین می برد و ما با پدیده ای مواجه می شویم که دارای چندین شکاف می باشند.اورشلیم بهترین مثال در این زمینه است.
خلاصه کلام اینکه سه مقوله مهم ارزش،منافع و سیاست واژه های کلیدی هستند که شکافهای چهارگانه مذکور را بوجود می آورند.این شکافها به نوبه خود انسجام در اسرائیل را تهدید می کنند.
منبع: جامعه شناسی سیاسی اسراییل
|
نظرات شما ()
|
|
|
|
فهرست |
|
|
|
|
98469
:مجموع بازدیدها |
8
:بازدید امروز |
8
:بازدید دیروز |
|
|
|
درباره خودم
nehad parsaفلسطین ،حزب الله ،سیاست ایران ، جامعه ایران ،سیاست امریکا ، جامعه امریکا ،سیاست اسرائیل ،جامعه رژیم صهیونیستی
|
| | |