علت سفر جرج
بوش به خاورمیانه در برهه زمانی کنونی چیست ؟
پاسخی که به
ذهن هر ناظر سیاسی تازه کاری می رسد این است : که ثابت کند وی بزرگترین شکست خورده
در ریاست بزرگترین قدرت جهان است . هیچ عربی نیست که نداند وی پیش از دست به کار
شدن به آنچه "برنامه مذاکره برای صلح بین فلسطین و اسرائیل " می نامد ،
از انجام آن ناتوان است .
گفته می شود
که وی با تلاش هر چه بیشتر می کوشد آنچه را که از همایش آناپلیس که طی آن اعراب و
اسرائیلی ها را گرد سفره ای برای نشخوار کلماتی درباره صلح عربی اسرائیلی بعنوان
مدخل صلح در کل منطقه جمع کرده بود ،انتظار داشت ؛در این سفر محقق سازد .
جناب رئیس سفر
دوره ای خود را با دیدار از فلسطین اشغالی آغاز و تاکید می کند که این سرزمین خانه
ملت یهود است و بدین ترتیب خواسته آشکار رئیس رژیم صهیونیستی را بدون توجه به
واکنش فلسطینی ها که حاکی از هراس و دغدغه از نتایج این نامگذاری بر سرنوشت اعراب
باقیمانده در داخل سرزمینهای اشغالی که بیش از 20 % از کل جمعیت این مناطق را
تشکیل می دهند است ، برآورده می سازد .
آیا هدف بیرون
راندن آنان از سرزمین خود بسان سال 1948 است ؟ روزی که بیشتر اعراب منطقه از
سرزمینشان جدا شده و به خارج تبعید شدند و در اردوگاه های برپا شده، از کمترین
حقوقی که کرامت انسان را حفظ نماید محروم ماندند . اصلا وطن یهود به چه معنی است ؟
آیا درک نمی کند که یهودیت یک نژاد است نه فقط یک دین ؟ آیا دموکراسی بزرگترین
دولت جهان ،امریکا ،در شکل دهی امت ها و برپاکردن وطن ها نژادپرستی را در دستور
کار قرار می دهد ؟ آیا امریکایی ها خود راضی اند که کشورشان وطنی نژادپرست باشد ؟
در دیدار از
اسرائیل که جناب رئیس در طی آن بیشتر به بازی کردن با کودک ناز و شوخ راغب است
بعید نیست که کاملا فراموش نماید تمام نتایج نشست به اصطلاح صلح آناپلیس کاملا بر
باد رفت ،چه آنکه اسرائیل به محض پایان یافتن نشست عزم خود بر توسعه بخشی به
عملیات شهرکسازی یهودی در شهر قدس و پیرامون آن و نیز در مناطق کرانه باختری را به
اطلاع همگان رساند .
بوش غافل است
که رژیم نژادپرست همچنان کرانه باختری را در اشغال دارد و گاه و بیگاه به عملیات
نظامی در آن می پردازد و در داخل و اطراف آن پستهای نظامی برپا می کند که زندگی و
خطوط مواصلاتی و فعالیت اقتصادی در آن را کاملا از حرکت بازمی دارد .
او کاملا خود
را به فراموشی زده که رژیم نژادپرست بر اثر دفاع غیورانه مقاومت فلسطین از غزه
خارج شد اما محاصره همه جانبه آنرا تشدید کرده و اهالی پرشمار این منطقه را از
لقمه نان و دارو و آزادی حرکت در محیط تنگ آن محروم کرده و در بمباران و حملات
تروریستی به آن دریغ نکرده و شهروندان غیرنظامی بیگناه را بی حساب به خاک و خون می
کشد و کسی نیست که اعتراض کند یا منع نماید .
عجیب است !
چگونه ممکن است جناب رئیس این همه مسائل را نادیده بگیرد و در تمام مدتی که با
جنایتکاری دیگر بعنوان نخست وزیر از مناطق تاریخی و دینی دیدار می کند و بر فوران
ازادی و دموکراسی در این رژیم غاصب به به و چه چه می کند ، کلمه ای از این موضوعات
را بر زبان نمی آورد .
چیست این صلحی
که جناب رئیس در تلاشهای چند ماه باقیمانده از دوران ریاست خود که در عراق و
افغانستان و لبنان و فلسطین سرشار از مصائب خلق شده برای بشریت بوده ، به ارمغان
خواهد آورد ؟ وی به دورغ وانمود می کند که در پی صلح در فلسطین است اما آیا واقعا
فراموش کرده است که عامل چه کشتارها و نابودی ها در میان شهروندان غیرنظامی
بوده و ویرانی و خرابی در مملکتهای مختلف را سبب شده و فرزندان ملتهای متحد همچون
عراق را دچار تفرقه کرده است ؟ دموکراسی بر اساس بازپرسی و حسابرسی می باشد . ولی
کسی که از جناب رئیس کبیر سوالی کند یا بخواهد او را بخاطر جنایاتی که بر اساس
بهانه های منتشر شده از بنگاه های دروغ پراکنی خود ،به اعتراف نیروهای بازگشته از
سرزمین اشغال شده ، در حق تمدن وانسانیت در عراق مرتکب شده است ،حسابرسی نماید
،فردی دروغگو و نابرحق است .
او وحشیانه به
عراق حلمه ور شد و با این دستاویز که عراق سلاح کشتار جمعی دارد و با القاعده در
ارتباط است آنرا نابود و متلاشی نمود ولی خود این اشغالگران سریعا خبر دادند که
هیچ یک از این موارد حقیقت نداشته است و ناگهان آلت تبلیغاتی که دندانهای تیزش را
به عراق نشان داده بود به وسیله تبشیر و «مژده بده ،مژده بده » بدل می شود که تنها
در پی انتشار آزادی و دموکراسی در سرزمینی است که استبداد و طغیانگری در آن بیداد
کرده بود . کجا دیده اید که آزادی و دموکراسی در نتیجه اشغالگری پدید آمده باشد ؟
جناب رئیس
نمونه ای از التزام به آزادی و دموکراسی را برای ما در فلسطین ارائه می کند ،آنجا
که به اعتراف همه جهانیان یک انتخابات آزاد و بی پیرایه برگزار شد و یک جنبش
مقاومت که اسرائیل و بالطبع همراه با آن دولت عظیم ،آنرا تروریستی می نامند پیروز
می شود و ناگهان دولت عظیم جناب رئیس و پس انداخته آن اسرائیل دولتی که بشکل
قانونی پیروز شده را محاصره کرده و در این میان ملت تحت حکم آنرا گرسنگی می دهنند
و فلسطین به صحنه نمایش مصیبتهای انسانی بدل می شود که هرگز آنرا پایانی نیست .
مبالغه نیست
اگر بگوییم که سفر بوش از پیش شکست خورده است و هدف اعلام شده که فعالسازی فرایند
صلح بین اسرائیل و فلسطین باشد را هرگز عملی نخواهد کرد و این خود جناب رئیس بود
که با ارزیابی نادرست و جانبداری آشکار به نفع صهیونیستها و نگاه به مسائل منطقه
از دیدگاه فاحش «اسرائیلی» باعث شکست این پروژه شد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
د. سلیم الحص
. نخست وزیر سابق لبنان
د. م. پ /