|
نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 مهر 23 ساعت 12:42 عصر
|
"بنیامین شفارتس" تحلیلگر مسایل جامعه شناختی اسراییل با اشاره به دو معضل بسیار بزرگ " سکونت و مقاومت" برای اسراییلی ها در کنار شیوع فساد کشنده در درون افراد و موسسات و همچنین شکاف طبقاتی در جامعه این رژیم پرسش بسیار سرنوشت ساز و تامل برانگیزی را مطرح می کند و می پرسد : آیا اسرائیل به 100 سالگی خواهد رسید؟ خود او در پاسخ می گوید : دشوار به نظر می رسد.
بسیاری از صهیونیستها به ثروت سرشاری دست یافته اند اما این ثروتمندی برای آنان گران تمام می شود. زیرا اصل قدیمی سیاست را دگرگون کرده و قدرت را در چنگ ثروت قرار می دهد که این امر همه انواع مساوات را از بین برده است .آری اسرائیل به رژیمی با تکنولوژی نسبتا بالا در ساحل دریای مدیترانه بدل شده که خصوصی سازیها و در واقع انحصار طلبی های لجام گسیخته به بهانه جهانی سازی اقتصاد به فروپاشی "دولت رفاه ومشارکت اجتماعی" که بر اساس آن خدمت نظامی بر همه واجب شده بود ،انجامید .
"شارون شاحف" مدیرسابق روابط عمومی "هستادروت" (اتحادیه کارگری اسرائیل) دراینباره می گوید ( معاریو – 11 مارس 2007 ) : مشارکت اجتماعی که روزگاری یکی از برجسته ترین نمادهای جامعه اسرائیلی بود ،امروزه بطور کامل از میان رفته و در تفسیر این سخن باید گفت : جامعه اسرائیلی گمان دارد که نوعی مشارکت اجتماعی را شاهد است ولی در این گمان نیز همچون تصور اینکه موساد بهترین سازمان جاسوسی جهان است و یا اینکه ارتش رژیم صهیونیستی پنجمین ارتش قدرتمند جهان است یا نبوغ اسرائیلی همچنان در صدر است و یا جوانا ن اسرائیلی دراتوبوسها جای نشستن خود را به سالخوردگان می دهند ؛ به باطل می روند .این شکل غریب بالطبع تنها به طبقه ای که همه مردم به آن خدمت میکنند یعنی ثروتمندان ، سود می رساند .طبیعت دوگانگی اجتماعی ( اشکنازهای غربی در برابر فقیران شرقی ) به روشنی خود را نشان داده و دولت رفاه و مشارکت اجتماعی که اساس رژیم استعماری صهیونیستی بود ،از میان این جامعه رخت بربسته است .
نمونه واضح فروپاشی دولت رفاه و قطب گرایی طبقاتی در خدمات بهداشتی – پزشکی این رژیم به طبقات مختلف مردم است . "یوفال ازولای" در مقاله ای با اشاره به آمار یک میلیون و دویست هزار/ 1200000 نفری مردمی که بر اساس گزارش مراکز اسرائیلی از این خدمات محروم هستند می گوید : در واقع این افراد از شبکه بهداشتی بیرون انداخته شده و به دلیل قیمت بالا، حق استفاده از آنرا ندارند .محرومین از این خدمات بیشتر از طبقه فقیر و برخی کسانی که قوانین اسرائیل برای آنان حقی قائل نیست ( مثل زنان اسرائیلی که با مردان عرب ازدواج کرده اند ) می باشند .
"دانی فیلک" رئیس جمعیت "پزشکان حقوق بشر" نیز با تاکید بر اینکه دسترسی به این خدمات به نژاد و جایگاه اجتماعی و قدرت اقتصادی فرد بستگی دارد معتقد است: بر اساس این گزارش 15 % از مردم بدلیل عدم قدرت اقتصادی از خرید داروهایی که برای آنان تجویز شده بود، منصرف شده اند .
فیلک با اشاره به اینکه بیماران مزمن بیشتر از طبقات فقیر هستند ،ادامه داد : دولت رفاه اگر بخواهد این شهروندان را که اکثرا با انگیزه های مادی و نه ایدئولوژیک به اسرائیل آمده اند ( معروف به صهیونیستهای جیره خوار) را حفظ کند ،باید همه خدمات شهروندی را ارائه نماید نه آنکه زندگی حتی برای طبقات مرفه نیز با مشکلات همراه باشد .فروپاشی دولت رفاه بعنوان یکی از ارکان رژیم صهیونیستی ،در واقع به معنی افزایش میانگین مهاجرت از سرزمین میعاد که گفته شده بود سرزمین نعمات بهشتی است ،می باشد .
مثل همیشه موضوع " پایان اسرائیل" خودنمایی می کند و صهیونیستها را به فکر سرانجام خود می اندازد . پروفسور "حنان یاکیرا" در مقاله ای درباره سخنان دو پروفسور برجسته اسرائیلی "عادی اوویر" و " اورلی ازولای " می گوید : اوویر و ازولای به تغییر نظام حکومت اسرائیل دعوت نمی کنند بلکه به پایان دادن به حیات آن و دست شستن از استقلال آن فراخوانده و پیشنهاد تشکیل دولت واحد فلسطینی –اسرائیلی را مطرح کرده اند که در آن فلسطینیان و اسرائیلی ها در کنار هم و بدون هیچ برتری و امتیازی برای قوم یهود زندگی می کنند .این دولت جدید از اکثریت عربی برخوردار خواهد بود ،زیرا که به حق بازگشت اعتراف خواهد داشت.
یاکیرا می افزاید :اوویر پیشنهاد می کند که اسرائیل از اصرار خود مبنی بر یهودی سازی منطقه اشغال شده در 1967 دست بردارد و اینگونه حق ملت یهود در تعیین سرنوشت به دست خود را انکار میکند ولی این مطلب را صراحتا اعلام نمیکند ." اوویر" و "ازولای " باز هم پا فراتر از این حد گذاشته وپیشنهاد می کنند که یک دولت – و نه دو دولت – تشکیل شود و مردم با اکثریت فلسطینی در آن زندگی کنند .اوویر حتی به این هم راضی نشده ومی افزاید : با این روش نه فقط نظام سیاسی اسرائیل مخفی یا ملغی می شود بلکه نظام اخلاقی منحط آن نیز که حق زیستن ندارد نیز بایستی از بین برود و برای همیشه از دیده ها پنهان گردد . اوویر معتقد است در مناطق تحت اشغال اسرائیل تصویری از یک نظام قلع وقمع قومی پدید آمده است .در عرصه ای که این نظام برپا کرده ناگهان پرتگاه سقوط آشکار خواهد شد و سرازیری هولناکی اسرائیل را بسوی فاجعه نهایی روانه خواهدکرد .سقوطی که به طرد یا نابودی روشمند جمعیتی که از نظر یهودیان حق وجود ندارند ،یعنی فلسطینیان نیز خواهد انجامید . عبارتهایی چون "ملغی شدن رژیم " و " حذف اسرائیل از صفحه روزگار " و "پرتگاهی که به فاجعه نهایی خواهد انجامید " همه به دغدغه پایان نافرجام اسرائیل اشاره دارند.
"ایتان هابر" مدیر سابق مرکز رابین ،در مقاله ای با عنوان "سیاست اسرائیل نفسهای آخرش را می کشد "می گوید : ساختار بنای سیاسی اسرائیل و میزان آمادگی آن برای فروپاشی بر همه آشکار شده است و عبارت "قبر سیاست" حاکی از همین نکته است . هابر مقاله خود را با داستانی با این قرار شروع می کند که روزی جوانی از اهالی یک کیبوتس ( شهرک تعاونی) گم می شود و دوستانش سراسیمه همه جا را به دنبال وی می گردند .یک روز ظهر جوان آنروز در سن 92 سالگی به جمع دوستانش باز میگردد و آنها می پرسند : کجا بودی ؟ می گوید به زیارت مقبره دوستانم رفته بودم و در پاسخ می شنود :پس چرا همانجا نماندی ؟! به این معنی که دیگر دوره کیبوتسها بعنوان یکی از ارکان اندیشه صهیونیستی به پایان رسیده و این نظام در حال اضمحلال است .
در دوره کنونی لیکود به پناهگاه سیاستمداران جویای کار بدل شده و درعین حال هیچ رابطه سیاسی یا ایدئولوژیکی بین اعضاء وجود ندارد .بسیاری از اعضای قدیمی حزب ذکر نام شارون بعنوان رهرو "مناحیم بیگن" و " چابوتنسکی" را چون کفر به خدا می دانند .حزب تصمیم گیرنده نیست بلکه پیشنهاد می کند که فلان شخص کجا استخدام شود و فلان شخص در کجا بکار گمارده شود .هیچ بحث ومناقشه سیاسی ای در نمی گیرد و دفاتر سیاسی به محض تاریک شدن هوا تعطیل میگردند .شارون نیز آخرین ضربه را بر این پیکر بیجان وارد آورد و آخرین مشت خاک را بر جنازه سیاست اسرائیل ریخت .
"بنیامین شفارتس"نیز در مقاله ای با عنوان " آیا اسرائیل به 100 سالگی خواهد رسید؟ "که یهودیان و صهیونیستها را بسیار به هراس انداخت ،چنین رای می دهد که این مساله منتفی است و رژیم صهیونیستی در برابر مشکل سکونت و مقاومت تاب نخواهد آورد .وی می افزاید شگفت زدگی و شیفتگی شهروندان کم کم رنگ باخته و نوعی از بی مبالاتی نسبت به اساس اندیشه یهود که در اصرار بر عقب نشینی از غزه تجلی یافت ،جایگزین آن خواهد شد .
شفارتس اولین کسی نیست که از زمان تاسیس رژیم نامشروع اسرائیل نسبت به این مساله که طی 60 سال گذشته خوابگه صهیونیستها را آشفته کرده ،هشدار میدهد ،بلکه پیش از وی نیز کسانی همواره این دغدغه را داشته اند که بالاخره روزی زمان نابودی و ریشه کن شدن این غده چرکین فراخواهد رسید .بطور مثال "آبراهام بورگ" رئیس سابق کنیست اسرائیل درمقاله ای (یدیعوت أحرونوت 9 أبریل 2004)که سال گذشته در تسلیت گویی یشاپیش بمناسبت مرگ رژیم صهیونیستی منتشر کرد اظهار داشت : امروز رژیم اسرائیل بر پایه ظلم وفساد و سرکوبگری استوار است و بر این اساس می توان گفت که پایان طرح صهیونیستی بسیار نزدیک است .این احتمال هست که نسل ما آخرین نسل از اسرائیلیان باشد و در احتمال دیگر دولتی عجیب و قبیح المنظر باقی خواهد ماند که منفور همگان است .دولتی که بدون عدالت مسیر خود را پیش برد هرگز باقی نخواهدماند !
*عبدالوهاب المسیری عضو سابق هیات اتحادیه عرب در سازمان ملل و صاحب دهها عنوان کتاب در مورد وضعیت آینده اسراییل از جمله کتاب موسوعه الیهودیه و الصهیونیه (دایره المعارف یهودیت و صهیونیسم)
* ترجمه د . مصطفی پارسایی
|
نظرات شما ()
|
|
|
|
فهرست |
|
|
|
|
98500
:مجموع بازدیدها |
39
:بازدید امروز |
8
:بازدید دیروز |
|
|
|
درباره خودم
nehad parsaفلسطین ،حزب الله ،سیاست ایران ، جامعه ایران ،سیاست امریکا ، جامعه امریکا ،سیاست اسرائیل ،جامعه رژیم صهیونیستی
|
| | |