سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرمان خدا را بر پا ندارد جز کسى که در حق مدارا نکند و خود را خوار نسازد و پى طمعها نتازد . [نهج البلاغه]

آنچه گذشت ... - مقالات آموزشی ،سیاسی، اجتماعی
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 دی 2   ساعت 5:51 عصر

*دیدگاهها و نظرات نومحافظه کاران*

 

نومحافظه کاران " قدرت نظامی"
را ابزاری اساسی برای مقابله با چالش و درگیری ها در جهان می دانند ومعتقدند که
روابط بین الملل بر قدرت استوار شده و صلح واقعی ، نه با دیپلماسی و یا عدالت ،
بلکه فقط در نتیجه پیروزی در جنگ برقرار می شود
.نومحافظه کاران طی سالهای
اخیر از دیدگاهها و نظراتی که در واشنگتن به طور گسترده رواج یافت و در راس آنها
" اعتقاد به اینکه فرصت بی سابقه ای برای آمریکا به منظور ایجاد نظم جهانی
فراهم شده است " ، حمایت کردند
.

 

این دیدگاه بر این تفکر استوار شد که پس
از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، امریکا باید با به عهده گرفتن نقش "هدایت
گری" خلا ناشی از نابودی شوروی را پر کند
.آنها معتقدند که در شرایط
کنونی جهان بدنبال " رهبر" است و آمریکا باید رهبری ، را به عهده گیرد ؛
چرا که سلطه و حاکمیت مطلق امریکا بر جهان منشاء ثبات است. از این رو نومحافظه
کاران ،
اتحاد غرب و سایر کشورهای جهان ، تحت رهبری آمریکا را برای ایجاد نظم و
ساختار جدید جهانی طبیعی و ضروری می دانند
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 دی 2   ساعت 5:46 عصر


دراین نشست سه تن از مسئولان برجسته دولت " بوش –
چنی" ، یعنی "وولویتر
" معاون وزیر دفاع اسبق آمریکا ،
"جیمز وولزی" و "الیوت کوهینگ" دو تن از
افراد بارز جنگ طلب و عضو شورای سیاست های دفاعی این کشور حضور داشتند.
این مسئولان آمریکایی در نشستی که باهمت گروههای صلیبی
تندرو در نو محافظه
کاران موسوم به "کمیته تهدید های
کنونی" و نیز موسسه دفاع از آزادی ها
منعقد شد شرکت
کردند. این کمیته همان سازمانی است که در زمان جنگ سرد هم
فعالیت داشت و خواستار بمباران اتمی کره شمالی در سال 1949 شده بود .
هردو
این سازمان ها از پیش اعلام کردند که " اسلام دشمن
نوین جهان است " و باید
با راه انداختن جنگ جهانی
چهارم آن را نیست و نابود کردو به عقیده آنان این
جنگ هم اکنون
آغاز شده است
.
در این جلسه به این مسئله پرداخته شد که تمامی کشورهای
حامی ترویسم چه با
توسل به جنگ یا انجام کودتا و یا ایجاد
تغییرات دیگر باید نابود شوند و
همچنین تاکید
شد که آمریکا وارد جنگی دائمی می شود و مهمترین عامل در این
مرحله نیز اداره کردن جنگ خواهد بود.
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 دی 2   ساعت 5:43 عصر


*رسانه ؛ ابزاری برای نومحافظه کاران*

نومحافظه کاران آراء و افکار خود را در
جامعه آمریکا با استفاده از نفوذ در
بین راستگراهای
پروتستان و استفاده از شبکه های تلویزیونی مانند شبکه فاکس
نیوز و اجرای برنامه های گفت و گو که از دهه 30 قرن بیستم از نشانه های سیاسی آمریکا به شمار می رود، رواج می دهند.
طی دهه هفتاد برنامه های رادیویی پایگاههای وسیعی از
شنوندگان را جذب کرد و
براساس این موفقیت شبکه
های تلویزیونی نیز به ایجاد تریبون هایی برای بیان
افکار نو
محافظه کاران اقدام کردند که به مرور زمان به مثابه ابزاری برای
ایجاد توازن در درگیری های روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی در شهرهای
بزرگ
و ایستگاهای رادیویی متمایل به میانه روها تبدیل شد.
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 دی 2   ساعت 5:36 عصر


منتقدان بوش و کابینه محافظه کارش می گویند: رئیس جمهوری
نمی تواند خود
اقدام به تصمیم گیری کند ؛ زیرا سازوکار
دولتی که وی به صورت ظاهری آن را
می گرداند به
گونه ای است که درواقع دولت رئیس جمهوری را اداره می کند
.
این مساله سبب شد وجود نومحافظه کاران در زمینه های سیاسی
و اجرایی ملموس
تر احساس شود. افکار و فلسفه آنان نیز کم
کم انسجام کلاسیک موجود در جامعه
سیاسی آمریکا
را به چالش کشید. به تدریج کار به جایی رسید که این چالش به
نوعی مصادره فرایند سیاست خارجی آمریکا به دست این گروه تبدیل شد.
"
بات بیوکانن" در کتاب خود به نام "
راستگرایان کجا اشتباه کردند؟ ؛
" نومحافظه کاران را به ربودن و
کنترل سیاست خارجی در عهد بوش و تغییر افکار
وی متهم کرد و
نوشت: آنان افکار وی را از انتقاد از اندیشه کلانتر جهان
بودن آمریکا تا
پیروی از سیاست برپا کردن جنگ های پیشگیرانه برای حمایت از
اسرائیل و انتشار تفکر آمریکایی سازی در جهان اسلام و جهان عرب و
دوباره
سازی آنها تغییر دادند.
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 دی 2   ساعت 5:30 عصر

*جهان اسلام در برنامه های نومحافظه کاران*

اهتمام به جهان اسلام برخاسته از ریشه
های عقایدی است که نومحافظه کاران
رویکردهای جدید
خود را بر اساس آن اتخاذ می کنند که با جهان بعد از 11
سپتامبر متناسب
است. این تاکید بر جهان اسلام از جمله اهداف راهبردی و
دلایل اعتقادی
و سیاسی است که از میان آنها می توان به محافظت از بقای
اسرائیل و حفظ
موجودیت آن به عنوان قدرتی مسلط بر منطقه عربی و اسلامی
اشاره کرد.
پس از حمله به برج های تجارت جهانی در نیویورک جورج بوش
مستقیما اعلام کرد
این یک جنگ صلیبی است و آن گونه که آنها
وانمود کردند این سخن وی اشتباه
لفظی نبود ؛
بلکه راهبردی از پیش تعیین شده است
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 دی 2   ساعت 5:26 عصر

* حملات 11 سپتامبر *

بسیاری از پژوهشگران و کارشناسان معتقدند
که بخش اعظم موفقیت مرحله ای
نومحافظه کاران در چند سال
گذشته به حوادث 11 سپتامبر و تاثیرات آن بر
سیاست آمریکا و
جهان باز می گردد. روشنفکرانی که به فرماندهی جنگ اندیشه ها
عادت کرده اند فرصت مناسبی برای اجرای نظریه های خویش یافتند. آنان
تنها
گروهی بودند که چند روز پس از حملات 11 سپتامبر آن را
تفسیر کرده و پاسخی
آنی برای آن پیشنهاد کردند.
اگر واقعا غیر قابل پیش بینی بودن این حوادث برای آنها
درست بوده باشد ؛
لااقل نباید از کنار هشدارهای آنان به
سادگی گذشت. آنان مرتب هشدار می
دادند که نباید
پس از پایان جنگ سرد به خواب برویم باید هشیار بمانیم برای
صحبت کردن از غنیمت های جنگ هنوز زود است ؛ زیرا خطرهای جدیدی ما را
تهدید
می کنند.
شاید یکی از مسائلی که در این زمینه جلب نظر می کند این
باشد که کارشناسان
معتقدند رئیس جمهوری آمریکا از یک رئیس
جمهوری عادی که بازیچه حکومت است به
رهبر و فرمانده
و نظریه پردازی تبدیل شد که معتقد بود وظیفه دارد شر را از
بین ببرد.
کارشناسان یکی از سخنان بوش را متذکر می شوند وقتی از او
پرسیده شد ؛ آیا
با پدرش " رئیس جمهوری سابق"
آمریکا صحبت می کند پاسخ داده بود: من با پدری
که در آسمان
هاست صحبت می کنم
.
در هر صورت محافظه کاران پس از حملات 11 سپتامبر توانستند
به طور کامل بر
تمامی آمریکا سلطه یابند.


*عراق ؛ پایگاهی در مسیر ویرانگری*

همه می دانند که بخش اعظم کابوس
(خاورمیانه) کنونی به خاطر نومحافظه کاران
و به خواست
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 دی 2   ساعت 5:22 عصر

اما عراق سال ها پس از ویرانگری هایی که
این کشور را فراگرفت به برکت دستان
پرتوان مقاومت
ملی خود، شکست عقاید نومحافظه کاران و غرور و بلندپروازی و
نشناختن مرزهای قدرت آمریکا را ثابت کرد. به ویژه که دروغین بودن بهانه
های
ارائه شده برای توجیه این جنگ فاش شد و آنان که این دروغ
ها را ساخته بودند
از آن تبرئه می جستند.
ویلیام کریستول که در زمان حاضر پدر روحانی نومحافظه
کاران به شمار می رود
می گوید: هیچ راهی جز
اثبات توانایی موفقیت در عراق پیش روی ما باقی نمانده
است ؛ زیرا
شکست طرح آمریکا سرشکستگی بزرگی برای نومحافظه کاران خواهد داشت
.
میراف وورمسر در مصاحبه ای با بی.بی.سی در سال 2003 گفت
وقتی جنگ عراق آغاز
شد  یک شیشه شامپاین باز کردیم این
لحظه ای بود که سال های طولانی  انتظار
آن را کشیده
بودیم. ما با پیش رفتن به سوی جنگ کاری خارق العاده صورت می
دادیم. هیچ کس چیزی ندزیده بود. هیچ کس مغز رئیس جمهوری  را شستشو
نداده
بود ، او بر اساس اعتقادات و باورهای خاص خود کار می کرد.
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 آذر 5   ساعت 4:10 عصر

بازیابی ساختار موسساتی نقشهای کارکردی و چارچوبهای مبنایی خاص نظام جهانی معاصر به یکی از مهمترین و فوری ترین ماموریت ها و اولویتها در برنامه های عناصر فعال لوبی صهیونیستی بدل شده است و بر اساس اطلاعات بدست آمده از نیویورک و واشنگتن ،این بنگاه صهیونیستی در این راستا شاهد تلاش گسترده ماه گذشته جمعیتها و عناصر خود در امریکا بوده است .

انجمنهای لابی صاحب نفوذ صهیونیستی با برگزاری اجتماعی در یکی از ساختمانهای مقابل سازمان ملل ،همایشی بنام "‌غصب حقوق بشر : سازمان ملل متحد و عملیات شیطانی جلوه دادن اسرائیل " به اعتراض به موضعگیری سازمان ملل نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی پرداختند .

بنا به اظهارات تحلیلگران و ناظران امور لابی صهیوینستی، این لابی برغم تمام قانونشکنی ها و حدگذرانی های نهان و آشکار خود اکنون جهانیان را به ظلم و ستم در حق یهود متهم می کند و تمام اعضای سازمان ملل را ظالمان بی بدیل برمی شمرد و در ارزیابی کور و اظهارنظری احمقانه در نشستی احمقانه تر به موضعگیری در برابر جهانیان می پردازند و گمان می کنند که جهان از پت پرده لابی صهیونیست خبر ندارد و تنها همین لابه های معصوم نمایانه شان را می بیند و می شنود .

در همایشی که در مقابل ساختمان سازمان ملل برگزار شد تنی چند از پروفسوران و سفیران و نمایندگان کنگره امریکا سخنرانی کرده و بر ضد 20 قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل بر ضد اسرائیل موضعگیری کردند و مسائل زیر را در مواجهه با سازمان ملل برای رژیم صهیونیستی حیاتی خواندند :

* سامی ستیزی : سخنرانان سازمان ملل را متهم کردند که به دشمنی و تنفر آفرینی بر ضد یهودیان اقدام می کند .
* صهیونیسم ستیزی : بر اساس این ادعا که سازمان ملل با حق یهودیان و همپیمانان آنان در تحقق آرزوهای ملی شان در فرایند "اجتماع" یهودیان پراکنده و پخش شده در سراسر جهان مخالفت می کند .
* معیارهای دوگانه : بر اساس این ادعا که سازمان ملل با همه رفتار یکسان و مشابهی ندارد و اسرائیل را به گونه ای دیگر در مواجهه با خود قرار داده است .

همچنین سخنرانان بر اساس اظهار نظرهای زیر بر شکل دادن اتهامات و دستاویزهایی بر ضد سازمان ملل تاکید کردند :
* از هم اکنون باید با سازمان ملل رفتار دیگری را پیش گرفت و بواسطه حملات منظم و فشار و اعمال نفوذ با رویکردهای ضد اسرائیلی آن مقابله نمود .

* هیئت اسرائیلی در داخل سازمان ملل از تبعیض و سوء برخورد رنج می برد .
* باید سازمان ملل را به سمتی سوق داد که دیگر تصمیم گیری بر اساس اکثریت آراء یک اصل نباشد ،چرا که اکثریت همیشه هم بر حق نیست .
* دبیرکلی و دبیرکل سازمان ملل وظیفه دارند که به این درک برسند که سازمان ملل طبیعت وساختاری بسیار خصوصی و موضوعی و پیچیده دارد و بنابراین باید روشی غیر از "اکثریت آراء" را برای تصمیم گیری ها و اتخاذ مواضع و تعیین رویکردها بکارگیرد .
* نباید به کشورهای جهان اجازه داد در اموری که به آنها مربوط نیست رای بدهند بخصوص آنکه بسیاری از کشورهای جهان در طول سالیان گذشته درباره امور مربوط به اسرائیل رای داده اند و کشورهایی همچون آسیایی ها و افریقایی ها نباید در مسائل مربوط به ما دخالت کنند .
* سازمان ملل باید کشورهای جهان را ملزم کند که بر ضد سامی ستیزی قوانینی وضع کنند و شورای حقوق بشر وابسته به این سازمان نیز باید این امر را در اولویتهای خود قرار دهد و پیش نویسها و گزارشهایی بمنظور تحریم و مجازات کشورهای مخالف با وضع قوانین ضد سامی ستیزی تنظیم گردد .
* سازمان ملل باید قطعنامه های گذشته خود که به جانبداری از فلسطینیان و ایرانی ها و لبنانی ها تصویب شده را لغو نماید .

سخنرانان صهیونیست در این همایش ادعا کردند که سازمان ملل طی سالها عملیات "منزوی سازی" را بر ضد اسرائیل پیاده کرده است و این عمل به صدرو قطعنامه ها و بیانیه های جانبدارانه ضد اسرائیلی انجامیده است و این عملیات دیگر قابل تحمل نیست .شرکت کنندگان نسبت به ادامه جریان ادعایی آنان در سازمان ملل هشدار داده و این امر را نهایتا نه به ضرر اسرائیل که به ضرر سازمان ملل و موجب منزوی شدن آن دانستند ،به نحوی که اسرائیل و هم پیمانان آمریکایی و اروپایی آن با عقب نشینی از حضور در سازمان به منزوی کردن آن خواهند پرداخت .
د.م.پ/

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 آذر 5   ساعت 4:10 عصر

هواپیماهای حامل روسای دعوت شده به کنفرانس پاییز یکی پس از دیگری همچون برگهای خزان بر زمین می نشینند تا با هول و ولع تر از همه جناب رئیس وارد ساحل زیبای مریلند شده و در دریای سرد پاییز تن غبارگرفته خود را اندکی بر آسودن خو دهد .
در حالی که جناب رئیس دستور فرموده اند تنها 8 ماه وقت داریم (دارند) که خواسته ها و انتظارات عملی شود ،نخست وزیر منحوس و غیرمترقی صهیونیستهای بی مادر سر تسلیم فروآورده که تمام فرمایشات حضرتعالی در دستور کار قرار خواهد گرفت و اکنون با تنفیذ و تفویض حضرتش فرصتی است که مذاکره ای شامل پیرامون قضایای فیمابین صورت گرفته و حقوق حقه ملت شریف استیفا گردد .
جناب رئیس بر متن طائره (سوار بر هواپیما) تاکید کرده که برای محقق کردن اهداف و آرمانهای ملت در تشکیل دولت مستقل به امریکا می رویم و 8 ماه هم بیشتر به آنها وقت نداده ایم . البته آنها باید از این فرصتی که من در اختیارشان گذاشته ام نهایت استفاده را ببرند و بلکه حتی سوء استفاده هم بکنند و بفهمند که این فرصت را به خاطر آنها پذیرفته ایم .
از سوی دیگر مقام منحوس نخست وزیری اسرائیل انشاءالله مخلوع (از مقام ژاندارمی اعراب) یعنی شخص ملوس اولمرت با خنده هایی زیرپوستی که نمی توانست جلوی آنها را بگیرد و احتمالا در دلش داشت از سادگی جناب رئیس منفجر می شد و می ترکید عرضه داشت که می شود در این دور از سری دورهای مذاکرات ،بطور شامل و کامل و شافی به مسائل پرداخت و ملت همیشه در صحنه و البته جناب رئیس بیدارخواب فلسطین را در خماری گذاشت و تا آنجا که ممکن است در آناپلیس بگردیم و با جناب رئیس بچرخیم شاید چیز دندانگیری به چنگ آید .
به هر حال این هم روز دیگری است از مذاکرات جناب رئیس و آقایان لابی دار (صاب لابی) در آمریکا که البته بدکی نیست و می صرفد که ما نانی بخوریم و همچنان بر نان جیره مان کره ای هم مالیده شود .البته آنها خودشان هم متوجه نیستند که ما بعنوان جناب رئیس ،خوب داریم از این کناره برای خودمان صفا می کنیم و همان بهتر که ندانند . شما هم چیزی نگویید بهتر است .
ملت به سلامت .
د.م.پ/

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 آذر 5   ساعت 4:6 عصر

سران اسرائیل بین ورشکستگی سیاسی و تکدی هویت

ناگهان رهبران راستگرای اسرائیل همچون سران چپگرا دریافتند در حالیکه با کشورهای عربی و سازمان آزادیبخش فلسطین در مذاکره بوده اند، تا چه حد نسبت به هویت به اصطلاح «دولت» خود غافل بوده اند . زمانی که رئیس جمهور امریکا نیت خود در برگزاری همایشی برای عملی کردن خواسته خود ! در برپایی دولتی فلسطینی در کنار اسرائیل و زندگی در امنیت و صلح این دو در کنار هم را ابراز داشت ،ناگهان هوشیاری همچون پتکی از آسمان بر سر صهیونیستها کوبیده شد .

پیش از امضای توافقنامه" کمپ دیوید " بین مصر و اسرائیل در سبتامبر 1978 و یا در پیمان صلح مصر و اسرائیل در ماه مارس 1979 و یا مذاکرات پیش از امضای پیمان "وادی عربه" بین اردن و اسرائیل در 1993 ، هویت «دولت» اسرائیلی در دستور کار مذاکرات قرار نداشت . در این مذاکرات و مانند آن مذاکره کننده اسرائیلی هیچگاه شرط اعتراف به اسرائیل به عنوان دولتی یهودی یا دولتی برای ملت یهود اشاره نکرده بود و به گمان نگارنده رهبران مصر و اردن چنین شرطی را نمی پذیرفتند و آن را در روابط بین دولتها از اصل و اساس نمی پذیرفتند .

حتی در مذاکرات پیش از "اوسلو"‌ و دیگر توافقنامه ها بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین نیز چنین موضوعی مطرح نشد و در نامه به رسمیت شناسی متقابلی که در زمان "یاسر عرفات" و "اسحاق رابین" انجام شد هیچ اشاره ای به به رسمیت شناختن اسرائیل بعنوان دولتی یهودی نشده است و یاسر عرفات در نامه ای نوشت : سازمان آزادیبخش فلسطین به حق زندگی اسرائیل در صلح و امنیت و نیز به توافق بر قطعنامه های 242 و 338 اعتراف دارد .

هویت دولت یهودی یا دولتی برای ملت یهود یا دولتی برای همه شهروندان یهودی و عرب هیچگاه مطرح نبود ،زیرا که امر مانوسی نیست که دولتی بخواهد بر سر هویت یا حاکمیت یا قانون اساسی خود مذاکره کند مگر اینکه در شرایط استثنایی دولتی زیر اشغال دولت بیگانه که بخواهد با زور آنرا پیش راند، قرار گیرد و شرایطی چون عراق امروز داشته باشد . اما دولت مستقل هرگز چنین خواسته ای ندارد و آنرا طرح نمی کند چرا که هویت و قانون اساسی و استقلال و حاکمیت را از امور داخلی خود می داند .

طی نشست سران "عقبه" که در جولای 2003 برگزار شد و ابومازن و اریل شارون و ملک عبدالله دوم پادشاه اردن و جرج بوش در آن حاضر بودند ،بوش در سخنان خود به این موضوع پرداخت ولی نه بخاطر طرح آن در دستور کار برنامه ای سیاسی یا مذاکراتی بلکه تنها بمنظور اثبات اینکه موضع دولتش بیش از هر دولت امریکایی به مواضع راستگرایان و راستی های تندروی اسرائیل نزدیک است .

بوش در این نشست اظهار داشت که برای تشکیل یک دولت دموکراتیک فلسطینی که در صلح کامل با اسرائیل زندگی کند این است که امنیت و پیشرفت دولت اسرائیل به عنوان "دولتی یهودی " روندی رو به جلو داشته باشد .
این اظهارات یک موضع سیاسی بود که هیچ کس در آن زمان فکر این را نمی کرد که این موضع درست پیش از همایش صلح بعدی به عنوان شرط مذاکراتی مطرح شود که سران احزاب سیاسی یا کمیسیونهای مختلف کنیست اسرائیل در مطرح کردن آن نزد مذاکره کننده فلسطنیی بر یکدیگر پیشی بگیرند یا بخواهند از آن بعنوان چوبی لای چرخ مذاکرات صلح یا وسیله ای برای فرار از بایدهای مصالحه استفاده کنند .

پیش رو نهادن هویت دولت و مطرح کردن آن بعنوان شرطی برای آغاز حرکت فرایند سیاسی و مذاکرات جدی برای دستیابی به راه حل سیاسی درگیریها یا شرطی برای تایید هرگونه توافقی درباره راه حل نهایی هم اکنون کالای رایج بازار سیاست اسرائیل است . همانگونه که اکنون تب مسابقه اعضای کنیست اسرائیل در طرحهایی که به بهترین نحو حاکی از ورشکستگی سیاسی آنان است و سران احزاب در درون جامعه اسرائیل و سران تشکلهای پارلمانی در داخل کنیست اسرائیلی به درون گرداب آن کشیده می شوند نیز در اوج قرار دارد .


طرح قانون مربوط به ایجاد تغییرات در قدس که در کنیست اسرائیل مطرح شده و وجود 80 رای از 120 رای موجود را برای هرگونه تعدیل و تغییر در وضعیت یا مرزها یا اختیارات شورای شهر آن شرط کرده است نیز از همین مقوله است . همچنین از این مقوله است طرح "شهروندی" که از سوی "دیوید روتیم" از تشکل پارلمانی لیبرمان مطرح شده و بر اساس آن حق شهروندی تنها مخصوص کسانی است که پایبندی و وابستگی خود را به « دولت » اسرائیل اعلام کرده و برای خدمت به آن آماده باشند که البته مشخص است که نتیجه این طرح درباره اعراب داخل چه خواهد بود . حزب لیبرمان تاکید کرده است تنها کسانی از حق شهروندی و امتیازات آن برخوردارند که مخلص بودن خود را نسبت به دولت اسرائیل و ارزشها و نمادهای آن بعنوان دولت یهودیان ابراز کرده و عملا نشان دهد .این حز ب به همراه دیگر احزاب اسرائیل در اقدامی تازه تز از طرف مذاکره کننده فلسطینی خواسته است که رژیم صهیونیستی را بعنوان پیش شرط هر مذاکره یا مصالحه ای دولت دموکراتیک یهود بداند و در گامی دیگر کنیست نیز متن اولیه لایحه قانونی را تصویب کرده که بر اساس آن کسی که فقط به کشور مخالف و دشمن سفر کند حق کاندیدا شدن برای انتخابات را نخواهد داشت .

"اولمرت"،"باراک" و پیش از آنها "نتانیاهو" نیز از این شرایط افلاس و ورشکستگی سیاسی برکنار نبوده اند .ایهود اولمرت اعتراف مذاکره کننده فلسطینی به اسرائیل را بعنوان دولتی یهودی و بعنوان میهن ملی یهودیان شرط و نقطه آغاز هرگونه مذاکره ای دانسته و پایان آن را پایان درگیری ها و مطالبات برشمرده است . "ایهود باراک" رئیس حزب کار و وزیر جنگ کابینه اولمرت نیز در همین چارچوب حرکت می کند .اما "نتایناهو" رهبر حزب لیکود با "ایحود لیئومی" و" اویگدور لیبرمان" و احزاب " اسرائیل بیتنا" و "شاس" تماسهایی برقرار کرده تا بتواند طرح قانونی کردن وجوب اعتراف به اسرائیل بعنوان دولت یهودیان را در مجلس مصوب کند .

هدف از به سطح آوردن این موضوع بر کسی پوشیده نیست . این امر یک تشویش آفرینی سیاسی و چوبی لای چرخ مذاکرات است که البته ابعاد دیگر و پیامدهای خطرناکتری نیز دارد ،چرا که اعتراف طرف فلسطینی به اسرائیل بعنوان یک دولت یهودی و یا آنگونه که لیبرمان مهاجر تازه وارد از روسیه می خواهد ،اقتضای آن خواهد داشت که فلسطینی ها بخاطر اعمالی چون مخالفت و مقاومت در برابر طرحهای مستعمره سازی و یهوی سازی قدس و فلسطین بدست انگلیسی ها پیش از ورود یهودیان که از آنها سر زده ، از ملکه بریتانیا و روح آرتور بالفور و جنبش صهیونیسم و آژانس یهود نیز عذرخواهی کنند .همچنین بشکلی منطقی می طلبد که فلسطینیان را که همچنان بر سرزمین خود و در دولت اسرائیل زندگی می کنند بعنوان غریبه ها و اقلیت هایی نگاه کنیم که حقوقشان در حال بررسی و سرنوشتشان نامعلوم و معلق در فضاست . این تصور همچنین مستلزم آنست که مقوله انتقال و مهاجرت خود خواسته یا اجباری را بار دیگر مطرح کنیم و نیز تمام تصمیمات و قطعنامه های سازمانهای قانونی جهان درباره فلسطین همچون قطعنامه 194 را نادیده گرفته و شاید ملت فلسطین مجبور شوند با پرداخت غرامتهایی به اسرائیلی ها به روشی که آلمان به اسرائیل پرداخت ،خود را از اتهامات بری کنند .

این بیداری و هوشیاری ناگهانی درباره هویت دولت و طرح لایحه هایی برای قانونی کردن آن در کنیست ،تنها شاخص ورشکستگی سیاسی، که حیات سیاسی اسرائیل در رابطه با تلاشهای خود از آن رنج می برد نیست . تلاشهایی برای براه انداختن جریانی سیاسی در همایش پاییز که در ضمن مذاکرات آن بتوان شرایطی برای خروج از خندق تاریک به افقهایی گسترده تر را فراهم کرد که مجال رها کردن جامعه اسرائیلی از دست وپا زدن در حالت تناقض بین دولتی در اوج اساطیر و دولتی دموکراتیک که از مدتها پیش وارد انقلاب علمی تکنولوژیکی شده را برای سران اسرائیلی بعنوان مدخلی به راه حل موسوم به " دو دولت " که در آن طرفین بدون پیمال شدن حقوق قانونی که تصمیمات و دستورات محافل قانونی جهان آنرا تضمین کرده و بدان رای داده اند ،در امنیت و آرمامش بسر برند؛ فراهم کند .

هویتی که سران اسرائیل در یک قدمی همایش آناپلیس آنرا به مساله ای ایدئولوژیکی تبدیل کردند که تنها مورد از موانع سر راه تلاشهای مصالحه نیست بلکه بسیاری موانع دیگر هم هست که سران اسرائیل در همدستی با دولت امریکا آنرا تولید می کنند و بر سر راه می نهند : همچون بهانه امنیت اسرائیل و ربط دادن تمام التزامات اسرائیل به نوع کنش فلسطینی ها در تعهد به التزامات خود طبق بند اول نقشه راه ، که نوعی حق وتو برای اسرائیل فراهم می کند و بر اساس آن می تواند در هر لحظه تمام توافقها را در حد موانع امنیتی و برچیدن یا حفظ آنها متوقف سازد .همچنین مستعمره سازی و کانونهای مستعمراتی و دیوار نژادی حایل و مسائل مربوط به آن نظیر تعویض اراضی و شاید ساکنان نیز از دیگر مواردی است که طرف فلسطینی را مجبور می کند به دولت سلول و حصار اسرائیل رضایت دهد و هرچند که می داند این دولت عمر چندانی نخواهد داشت .

ایهود اولمرت وقتی از روابط بسیار ویژه امریکا با اسرائیل سخن می گوید و از مراقبت و حمایت کامل امریکا از اسرائیل بحث می کند کاملا برحق است چرا که به گفته او امریکا دو ثروت مهم را در اختیار اسرائیل گذاشته است :اولی نقشه راه در سال 2003 و دومی در نامه بوش به شارون در سال 2004. ولی او فراموش کرد که ثروت سوم را که همان هویت دولت باشد را ذکر کند که این را هم بوش در سخنرانی جولای 2003 به اسرائیل ها هدیه کرد .

با این حال مقاله ای از روزنامه صهیونیستی " یدیعوت آحرونوت " به دستم رسید که نویسنده اسرائیلی " عاموس کرمئیل " در آن نوشته است :« هیچ دولت محترمی نیست که هویت خود را گدایی کند»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به قلم : "تیسیر خالد" عضو شورای اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین و عضو دفتر سیاسی جبهه دموکراتیک
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
د . م . پ /

نظرات شما ()

<      1   2   3   4   5      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عملیات "زمستان داغ" غزه... نقش آفرینی جریان تندروی «مذهبی ! »
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
98472 :مجموع بازدیدها
11 :بازدید امروز
8 :بازدید دیروز
درباره خودم
آنچه گذشت ... - مقالات آموزشی ،سیاسی، اجتماعی
nehad parsa
فلسطین ،حزب الله ،سیاست ایران ، جامعه ایران ،سیاست امریکا ، جامعه امریکا ،سیاست اسرائیل ،جامعه رژیم صهیونیستی
لوگوی خودم
آنچه گذشت ... - مقالات آموزشی ،سیاسی، اجتماعی
جستجوی وبلاگ من
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لینک دوستان
صهیون پژوه
آوای آشنا

فهرست موضوعی نوشته ها
رژیم صهیونیستی[19] . خاورمیانه[13] . سیاست امریکا[12] . سیاست جهان[4] . سیاست ایران .
بایگانی نوشته ها
آنچه گذشت ...
زمستان 1386
پاییز 1386
اشتراک