پشت پرده بحران های خاورمیانه
با بررسی رویدادها و بحران های دهه اخیر در مناطق مختلف دنیا، کسانی که جریانات خبری را دنبال می کنند متوجه تمرکز آن در منطقه خاصی می شوند

.
با توجه بیشتر می توان دریافت که همه این مناطق بحران زده ، دارای ویژگی های تاریخی، جغرافیایی، توپوگرافی، مذهبی، یا راهبردی خاصی هستند که کانون آنها جز خاور میانه یا مناطقی که مسلمانان در آن زندگی می کنند نیست.
اما پرسشهایی در این زمینه مطرح است : چه کسی پشت پرده این بحران ها قرار دارد؟ ایجاد کنندگان این بحران ها کیستند؟ خواسته ها و اهداف آنها چیست؟ تصمیم گیرندگان چه کسانی هستند؟ در واقع بدنبال چه چیزی هستند ؟ ... و سؤالاتی نظیر این که به اشکال گوناگون مطرح می شوند و دست اندر کاران مسؤول در این دنیا پاسخ صریح و آشکاری برای آنها ارایه نداده اند ویا پاسخ آنها در هاله ای از ابهام است ....
شاید در این ابهامات ، اهداف سیاسی نهفته باشد که نمی خواهند آنها را به صورت علنی بیان کنند ، تا زمینه اندیشیدن و نقشه کشیدن برای تعیین سرنوشت ملتهای هدف یا برای رسیدن به اهداف خود را فراهم کنند ؟!
قطعا ، آنچه در خاور میانه از قبیل اشغال ، غارت ، ویرانی ، تروریسم ، استعمار ، تسلط ، ایجاد تفرقه میان کشورها ، گسترش اختلافات قومی و مذهبی ، استقرار پایگاه های موشکی و نظامی ، اعزام ناوگان های نظامی به خلیج فارس و دیگر دریاها و کشورهای اطراف آنها روی می دهد مسئله تازه ای نیست ، بلکه در ورای آن انگیزه های مذهبی ، اقتصادی و توسعه طلبانه نهفته است و برای برنامه ای بلند مدت که سازمان ها و دولت های مرتبط آنرا حمایت می کنند، طرح ریزی شده است.
آنچه که منطقه در دوران اخیر شاهد آن بوده است ، در پشت پرده آن کشورهای قدرتمند و استعمارگر یا سازمان هایی به اصطلاح مذهبی و در راس آنها آمریکا و انگلیس قرار داشتند.
در همه جنگ های منطقه خاور میانه ، از قبیل حمله به لیبی ، الجزایر ، مغرب عربی ، جنگ مصر و اسرائیل ، اسرائیل و لبنان ، اسرائیل و سوریه ، جنگ عراق و ایران ، جنگ عراق و کویت ، جنگ دوم خلیج فارس ، حمله و اشغال عراق ، اشغال افغانستان ، جنگ بوسنی و هرزگوین ، کوزوو ، مقدونیه ، چچن و ... و اختلافات و مناقشات داخلی ، قومی و مذهبی در کشورهای منطقه و دیگر کشورهای اسلامی .. گسترش دمکراسی و جنگ با تروریسم و اخیرا دستیابی به انرژی هسته ای و اهداف آن ، چه مسالمت آمیز یا غیره همگی دست آویز و بهانه ای برای برافروختن شعله جنگ یا منازعه برای رسیدن به یک هدف است ، و می بینیم که جرج بوش تحت عنوان مبارزه با تروریسم ، همچنان از جنگ های صلیبی علیه اسلام سخن می گوید.
از جمله این بهانه ها که برای اجرای حملات خود به آن متوسل شدند و آخرین بهانه نیز نخواهد بود ، ادعا و تبلیغات گسترده و فراگیر آنان علیه برنامه هسته ای ایران و بر اساس ادعاهای آنان اهداف ایران از این برنامه است ... آنچه در پی می آید نگاهی به حوادث منطقه و مسائل پشت پرده آن است ...
*جنبشها و عقاید صهیونیسم مسیحی :
"سایرس اسکافیلد" (1843) بنیانگذار اندیشه "مصلحت گرایی" ، "جان داربی" (1880) جهت دهنده آن و "جیمز بروکس" مسئول بزرگترین کلیسای "سنت لویس" دستیار وی در این زمینه است. این دو برای نقشه ای به اصطلاح الهی بر روی زمین برای تاسیس اسرائیل ترویج کردند. به گفته "هال لیندسی" مولف دو کتاب "آخرین کره زمین بزرگ" و "دنیای جدید" این دو معتقدند که : "خداوند بر ما واجب کرده است تا در آرمگدون وارد جنگی هسته ای شویم و وعده بازگشت عیسی با تاسیس سرزمین صهیون ، محقق می شود".
"لیندسی" در تفسیر این پیش بینی می گوید :
ادامه مطلب...