یک روزنامه
نگار اسرائیلی : بوش یک اسب مرده است !

روزنامه
نگار برجسته اسرائیلی "امیر تسوریا" در مقاله ای نوشت که رام الله و تل آویو
تنها مکانهایی هستند که حضور بوش ، رئیس جمهوری که با ورود به هر عرصه جدیدی ،بخشهای
مثبت را نابود کرده  است ،برای مقامهای آن مهم
است .

درست
پیش از ورود بوش به منطقه ، "تسوریا" وی را عامل اصلی کشاندن جهان به رویدادهایی
جبران ناپذیر و مایه شرم  و نیز عامل جنگ احمقانه
در عراق و افغانستان دانست .

سفر بوش
؛ تکمیل پروژه نابودی ملت فلسطین 

در حالیکه
برغم آماده باش مقامهای اسرائیلی و تشکیلات خودگردان برای استقبال از بوش ، دید عمومی
مردم در فلسطین نسبت به سفر بوش به منطقه منفی و همراه با نگرانی است ،کارشناسان و
ناظران سیاسی گفته اند که این سفر با وجود ادامه جنایات اسرائیل و تناقض رفتار این
رژیم با ادعاهای بوش و وعده های آناپولیس ،هیچ منافعی برای ملت فلسطین جلب نخواهد کرد.

"عبدالستار قاسم" از تحلیلگران
برجسته فلسطین معتقد است که بر اساس تاریخ دیدارها و سفرها و وعده های طرفهای امریکایی
اسرائیلی این دیدار نیز طرف فلسطینی را ناکام خواهد گذاشت و دخالتهای امریکا تنها به
جهت کمک به یکسره کردن پروژه نابودی ملت ساکن در سرزمینهای اشغالی و جایگزین کردن مردمی
دیگر با آرامش خاطر است .

پروفسور
قاسم  تا کید کرد که این دیدار هم از چارچوب
برنامه همکاری امریکا با اسرائیل خارج نیست  و در راستای فشار سیاسی امنیتی هرچه بیشتر بر طرف فلسطینی است و این موضوع بدان
حد آشکار است که حتی تمامی  مردم عادی فلسطین
نیز بخوبی از آن آگاهند  و نگرانی خود را از
حضورجلاد ابراز داشتند و هدف این سفر را افزایش محاصره مقاومت و خوار کردن بیشتر ملت
فلسطین و همراه کردن ملت عرب بر ضد ایران دانسته اند .

این مطلب درباره
گروهی روشنفکر مستقردر واشنگتن است که شمار آنها از صد یا دویست نفر فراتر نمی
رود. آنها طراحانی هستند که می خواهند امپراطوری امریکایی خود را برروی حمام خون ،
کشتار، مجازات و تروریسم بنا کنند.

این داستان نظریه جنگل است که برخی افراد
انسان نما آن را از حیوانات به عاریت گرفته وبر اساس آن قتل ، غارت و ویرانی
را به عادتی برای بشریت تبدیل می کنند و هنوز خوردن طعمه ای به انتها
نرسیده و خون در میان دندان های درنده آنها مشاهده می شود ، دراندیشه خوردن
طعمه و قربانی بعدی هستند.

*نومحافظه کاران چه کسانی هستند؟*

نومحافظه کاران ، یک گروه سیاسی امریکایی
است که طرفداران آن با ابراز گرایش به مسیحیان تندرو و
راستگرا ، به قدرت امریکا و سلطه این کشور بر تمام جهان می
اندیشند. البته آنها فقط سیاستمدار نیستند، بلکه نویسندگان بانفوذ ، متفکران برنامه ریز و استراتژ، کهنه سربازان و گروهی از
فرهیختگان بسیار تندرو از قشرهای مختلف فکری کنونی
امریکا درمیان آنان حضور دارند.
آنها همچنین پیروتفکرات صهیونیستی هستند که دشمنی شدیدی
با اعراب و مسلمانان دارند و روند سیاست خارجی
امریکا را در دوره جرج دبلیو بوش به دست گرفته اند.
تفکر صهیونیستی به دنبال اجرای سیاستی است که بدون توجه
به هراعتراضی ، استفاده از قدرت نظامی امریکا را برای
رسیدن به همه اهداف مجاز می شمارد ؛ چرا که به
عقیده نومحافظه کاران حقیقت و واقعیت تنها دراختیار آنان است و با بهره گیری از قدرت سلاح خود می توانند بر همه نفوذ و تسلط یابند.اکنون
این موضوع به روشنی مشخص است که جناح نو محافظه کارآمریکا،ارتباط محکمی با اسرائیل دارد و هم پیمان با تعصبی برای تل آویو محسوب می شود
؛ به گونه ای که بیشتر سران ونظریه پردازان نومحافظه
کارازاندیشمندان یهودی هستند.
برخی از کارشناسان عقیده دارند که ظهور جناح نومحافظه
کار، نتیجه اختلاف و درگیری بین یهودیان میانه رو و محافظه
کار بر سر سلطه و تاثیر بر جهان بینی یهودیان امریکا
بوده است. نومحافظه کاران فقط دراعمال نقش و دیدگاههای خود جدید
هستند ؛ زیرا از زمان تاسیس امریکا اندیشه
محافظه کارانه یکی از اصول ارزشی دراین کشور به حساب آمده و اکنون
نیز تنها در سایه رویکرد و برنامه های سیاسی جورج بوش پسر و برپایه اندیشه های خفته محافظه کاران ، اینگونه گروههای افراطی ظهور
کرده اند.
جنبش نومحافظه کاران با خروج گروه زیادی از اندیشمندان
یهودی و راستگرایان از حزب دمکرات در دوره جیمی کارتر پایه
گذاری شد که برنامه های چپگرایان جدید را پذیرفت
، با تنش آفرینی علیه شوروی مخالفت کرد و خواسته های محافظه کاران برای به خدمت گرفتن برخی از آنها در دولت خود را رد کرد.
محافظه کاران پس از آن ، با اتخاذ سیاست تندروی برای
درخواست تقویت توان نظامی و مقابله با شوروی ، به حزب جمهوری
خواه گرایش پیدا کردند و در دوره رونالد ریگان
که به ایده تنش آفرینی معتقد بود و انتقاد شدید چپگرایان از فرهنگ امریکا را رد کرد ، سلطه آنها بر سیاست خارجی امریکا افزایش یافت.
از آن پس این محافظه کاران که گروهی جدا شده از حزب
دمکرات به شمار می آمدند ، بدون آنکه در چارچوب حزب جمهوری
خواه قرار گیرند و یا یک گروه سیاسی دارای
عقاید تعریف شده تشکیل دهند ؛ با نام "دمکرات های ریگان" شناخته شده ، و در مراکز دانشگاهی ، پژوهشی ، رسانه ای و تبلیغاتی
پراکنده شدند.
در همین مرحله " جناح نومحافظه کاران " شکل
گرفت ، درحالی که جنبش ها یا به معنای دقیق
ترتغییرات فکری و سیاسی جامعه امریکا نیز فضای مناسب برای رشد افکار و شکل گیری جناح فکری و سیاسی آنها ایجاد کرده بود.

ادامه دارد ...

*دیدگاهها و نظرات نومحافظه کاران*

نومحافظه کاران " قدرت نظامی"
را ابزاری اساسی برای مقابله با چالش و درگیری ها در جهان می دانند ومعتقدند که
روابط بین الملل بر قدرت استوار شده و صلح واقعی ، نه با دیپلماسی و یا عدالت ،
بلکه فقط در نتیجه پیروزی در جنگ برقرار می شود.نومحافظه کاران طی سالهای
اخیر از دیدگاهها و نظراتی که در واشنگتن به طور گسترده رواج یافت و در راس آنها
" اعتقاد به اینکه فرصت بی سابقه ای برای آمریکا به منظور ایجاد نظم جهانی
فراهم شده است " ، حمایت کردند.

*رسانه ؛ ابزاری برای نومحافظه کاران*

*جهان اسلام در برنامه های نومحافظه کاران*

* حملات 11 سپتامبر *

بسیاری از پژوهشگران و کارشناسان معتقدند
که بخش اعظم موفقیت مرحله ای نومحافظه کاران در چند سال
گذشته به حوادث 11 سپتامبر و تاثیرات آن بر سیاست آمریکا و
جهان باز می گردد. روشنفکرانی که به فرماندهی جنگ اندیشه ها عادت کرده اند فرصت مناسبی برای اجرای نظریه های خویش یافتند. آنان
تنها گروهی بودند که چند روز پس از حملات 11 سپتامبر آن را
تفسیر کرده و پاسخی آنی برای آن پیشنهاد کردند.
اگر واقعا غیر قابل پیش بینی بودن این حوادث برای آنها
درست بوده باشد ؛ لااقل نباید از کنار هشدارهای آنان به
سادگی گذشت. آنان مرتب هشدار می دادند که نباید
پس از پایان جنگ سرد به خواب برویم باید هشیار بمانیم برای صحبت کردن از غنیمت های جنگ هنوز زود است ؛ زیرا خطرهای جدیدی ما را
تهدید می کنند.
شاید یکی از مسائلی که در این زمینه جلب نظر می کند این
باشد که کارشناسان معتقدند رئیس جمهوری آمریکا از یک رئیس
جمهوری عادی که بازیچه حکومت است به رهبر و فرمانده
و نظریه پردازی تبدیل شد که معتقد بود وظیفه دارد شر را از بین ببرد.
کارشناسان یکی از سخنان بوش را متذکر می شوند وقتی از او
پرسیده شد ؛ آیا با پدرش " رئیس جمهوری سابق"
آمریکا صحبت می کند پاسخ داده بود: من با پدری که در آسمان
هاست صحبت می کنم.
در هر صورت محافظه کاران پس از حملات 11 سپتامبر توانستند
به طور کامل بر تمامی آمریکا سلطه یابند.

*عراق ؛ پایگاهی در مسیر ویرانگری*